پدرم هفت اسفند سرما خورد اوایل سرما خوردگی بود سوپ بهش دادیم، چهار تخمه اما بدتر شد و رفت دکتر .تشخیص دکتر سرماخوردگی بود سفکسیم و استامینوفن داد.

چند روز بعد بازم پدرم بدتر شد دوباره رفت دکتر نوروبیون و مسکن و چرک خشک کن و شربت معده به خاطر تهوعش گرفت و اومد خونه . یازده اسفند من تب کردم و سه روز توی خونه خوابیدم آویشن و استامینوفن و از این چیزا خوردم تا تب و بدن دردم رفع شد رفتم دکتر گفت آنفولانزاست دارو داد که خوردم و حالم بدتر شد بی خیالش شدم و چسبیدم به داروی گیاهی.از همون روز هم سر کار نرفتم .پدرم تب کرد و دوباره رفت دکتر ،دکتر سومی هم با یه مشت آت و آشغال روانه اش کرد خونه .خواهرم تمام مدت تو اتاق قرنطینه بود .من شبایی که تب داشتم پیش پدرم توی یه اتاق میموندم .شنبه صبح بابام به داداشم زنگ زد که منو ببر دکتر دارم میمیرم(دور از جونش) و داداشم بابا رو برد بیمارستان و با تشخیص ذات الریه برش گردوندن خونه.

شبش من که کلافه بودم و از صبح داشتم دیوونه میشدم زنگ زدم اورژانس و التماس کردم تا بیان. اورژانس موتوری اومد و گفت قطعا کرونا نیست چون ده روزه. تستش حتما منفیه بخواهید زنگ میزنم بیان ببرنش. داداشم گفت نه. بابا خودشم از صبح التماس میکرد که بستریش کنن.الهی بمیرم چقدر اذیت شد

و من گفتم اگه بابا بمونه خونه از دست میره)دور از جونش). با اصرار و التماس من بابا رو بردن و تستش مثبت شد .با سطح اکسیژن ۶۵ درصد با یه ریه کاملا درگیر.

صبح یکشنبه خواهرمو از خونه فرستادم رفت و من الان کاملا قرنطینه ام و مطمئنم مبتلام،تو این روزا شاید ۴ بار بیرون رفتم با ماسک و دستکش و الکل و مسیر خلوت و فروشگاه خلوت و از هر جام خرید کردم بعدش گفتم الکل بزنید لطفا. و نگرانم ،نگران بابا هستم هر چند خودش میگه بهتر شده ،نگران خواهرمم که اگه منم مبتلا شم چیکار باید بکنه؟ و میترسم و میترسم و میترسم.

تو رو خدا از خونه بیرون نرید به خاطر خودتون .پدر من از هفتم کامل خونه بود فقط یک بار رفت فروشگاه برای خرید و یک بار هم مسجد .خیلیا تو مسجد مبتلا شدن.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

بتا 2 دختری که روی ابرها قدم میزند...! چفت آتنا مدی سئو- طراحی سایت وبلاگ کانال وی پیس کافه بهار بگو دانش