میگفت وقتی بیست روزه بودی سرماخوردی و تب کردی چهل درجه تب برای یه نوزاد بیست روزه که هنوز هیچی واکسن نزده . از شدت عجز نشستم روی پله های حیاط و توی بغلم گرفتمت و گریه کردم .میترسیدم بمیری یا مغزت آسیب ببینه
تا وقتی بزرگ شدم بیشتر موهای پدر و مادرم سفید شد ،ویروس نبود که از بغلم رد بشه و من مریض نشم خاطرات بچگیم همش حول آمپول و بیمارستان و آزمایشگاهه
ولی من بزرگ شدم ،گلبولای سفیدم از بس ویروس و میکروب دیدن آبدیده شدن
ولی روانم نه.
چرا همه میخوان بگن نمیترسن؟
هممون میترسیم منم میترسم .
اگه نترسیم مشکل داریم
ولی ۸۰ درصدمون خیلی راحت ردش میکنیم .۱۸ درصدمون بستری میشیم و خوب میشیم .
وقتی یه نوزاد بیست روزه میتونه منم میتونم
درباره این سایت